در نشست تخصصی «شبِ موزۀ ملی علوم و فناوری ایران» چه گذشت؟

 

عصر یکشنبه، ۵ شهریورماه 1402 هم‌زمان با بزرگداشت زکریای رازی، دانشمند بزرگ ایرانی، موزه ملی علوم و فناوری با مشارکت ایکوم ایران و فرهنگستان علوم پزشکی نشستی تخصصی با عنوان «شبِ موزة ملی علوم و فناوری ایران» را برگزار کرد و این نشست مهمانان برجسته‌ای از حوزه‌های مختلف علم را پذیرا بود. مهمانانی که هر کدام از یک زاویه به موضوع علم و اهمیت موزه‌های علم اشاره کردند.

این نشست با خوشامدگویی دکتر سیف‌اله جلیلی، رئیس موزة ملی علوم و فناوری به مهمانان حضوری و آنلاین نشست و با اشاره به موضوع هم‌گرایی فرهنگی و قدمت چندفرهنگی بودن سرزمین ایران آغاز شد. دکتر جلیلی گفت: ایران درواقع یک کشور چندفرهنگی بوده و از قدیم این فرهنگ‌ها و اقوام مختلف در کنار هم بدون کوچک‌ترین مشکلی زندگی می‌کردند. بحث هم‌گرایی فرهنگی از موضوع‌های مهمی است که جزو وظایف ماست و باید به آن پرداخته می‌شد. متأسفانه در کشور ما در بحث آموزش اصلاً به تفاوت‌های فرهنگی دقت نمی‌شود. ما نمی‌توانیم یک موضوع را به فرهنگ‌های مختلف به اجبار تحمیل کنیم و باید به تفاوت‌های فرهنگی احترام بگذاریم.

در ادامة نشست به‌ترتیب پروفسور یوسف ثبوتی، بنیانگذار دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم‌پایة زنجان؛ دکتر الهه حجازی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران؛ مهندس سیدمحمد بهشتی، رئیس سابق پژوهشگاه وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری؛ دکتر حجت‌اله ایوبی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران؛ سیداحمد غفاری، عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و استاد سیداحمد محیط‌طباطبایی، رئیس کمیته ملی موزه‌ها (ایکوم ایران) سخنرانی کردند.

در ادامه گزیده‌ای از سخنرانی مهمانان حاضر را با هم می‌خوانیم:

پروفسور یوسف ثبوتی، بنیانگذار دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم‌پایة زنجان

موزة علم و فناوری در فهماندن علوم آزمایشگاهی و مشاهده می‌تواند نقش اساسی ایفا کند

اکنون در دنیایی زندگی می‌کنیم که فناوری‌های نوین و هوش مصنوعی حضور پررنگی دارند از این‌رو باید به دنبال تجربه‌های جدید باشیم و برای کسب این تجربه‌ها نیاز به مهارت تفکر انتقادی، خلاقیت، حل مسئله، سواد دیجیتالی و مسئولیت اجتماعی داریم.

ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا هر دو از دانشمندان تراز اول جامعة اسلامی و هم‌عصر محسوب می‌شوند. یکی از خصوصیات بارز ابوریحان، مشاهده‌گری وی بود؛ درحالی‌که این خصلت در میان دانشمندان معاصر کم‌تر مشاهده می‌شد. او سعی داشت هر آنچه می‌شنود و می‌بیند را جستجو و مشاهده کند. به‌طور مثال، این دانشمند دست به اندازه‌گیری چگالی آب دریا یا چشمه می‌زد. اگر بیان می‌شد که افعی با نگاه‌کردن به زمرد کور می‌شود، افعی را مقابل زمرد قرار می‌داد. در حالی‌که ابن‌سینا، در پزشکی اهل مشاهده بود اما در علوم طبیعی معتقد بود که شاگردانش وقت‌شان را صرف مشاهده نکنند و با تعقل به حقیقت دست پیدا کنند.

هنگامی‌که سخن از عقل در گذشته به میان می‌آمد، منظور از عقل به ذات بود، خداوند به انسان‌ها قدرت تفکر اعطاء کرده است که با بهره‌گرفتن از تفکر می‌توانند دست به استنتاج بزنند و به واقعیت برسند. ابوریحان دست به استنتاج نمی‌زد و با مشاهده به هدف خود می‌رسید. ابن‌هیثم هم همانند ابوریحان بود و دست به مشاهد می‌زد. این ویژگی ابوریحان و ابن‌سینا با متفکران هم‌عصرشان متفاوت بود اما این تفکر با نوع تفکر دانشمندان علوم فیزیک، شیمی و ریاضی امروزی یکسان است. ابن‌هیثم نیز از دیگر دانشمندانی بود که نوع تفکرات او با دانشجویان رشتة فیزیک و شیمی امروز کاملاً یکسان است. این نوع تفکر در خیلی از دانشمندان مشاهده نمی‌شود.

معارف بشری به دو دستة «دانش‌های مبتنی بر مشاهده» و «مبانی مبتنی بر نظر» تقسیم‌بندی می‌شوند. کتاب «قانون» ابن‌سینا مبتنی بر مشاهده و کتاب «شفای» او مبتنی بر فلسفه است. زکریای رازی نیز از دیگر دانشمندان هم‌دورة ابوریحان است که ابوریحان در برخی از عقاید مذهبی او اختلاف‌نظر داشت. شاید اگر ابوریحان بیرونی، ابن‌هیثم و زکریای رازی مکتب مشاهده خودشان را تعمیم می‌دادند و در جهان اسلام گسترش می‌یافت، علوم و فنون جدیدی که در دو الی سه سدة اخیر سعی بر یادگیری آن از اروپا داریم، در جامعة اسلامی به‌وجود می‌آمد.

در رأس علوم مبتنی‌بر مشاهده، نجوم و ریاضی در جایگاه نخست قرار دارند. بسیار زمان برد تا قوانین علوم‌پایه‌ای مانند فیزیک شناخته شود. شناخت این قوانین در زمان گالیله و نیوتن اتفاق افتاده است. پیشرفت فیزیک به‌صورت قدم‌به‌قدم و با مشاهده حاصل شده است. پیشرفت در حوزة شیمی سخت‌تر است؛ چراکه کار با نوترون، الکترون و پروتون در گذشته نمی‌توانست به‌صورت مشاهده درآید و نیاز به آزمایشگاه داشته است و در علم شیمی نیز که محصولات به کمال رسیده‌اند را مدیون شیمی‌دانان هستیم. علم زیست‌شناسی نیز با موجود زنده سروکار دارد. شاید درک عملکرد DNA و RNA در یک سلول دشوار باشد اما لازمه‌اش این است که تمام دانشمندان با مشاهدات خود رفتارهای مولکول‌ها را شناسایی کنند. زیست‌شناسی از این منظر هنوز راه درازی پیش رو دارد.

یکی از خصوصیات بارز علوم دقیق این است که می‌توانیم آن‌ها را در هر مکان و زمانی با هر فرهنگ، عقیده دینی و اخلاقی یاد بگیریم. خصوصیت دیگر این است که هیچ مفهومی در علوم دقیقه مقدس نیست بلکه نقدپذیر و شک‌پذیر است. هیچ دانشمندی هرچند عالی‌قدر هم باشد به مرحله تقدس نمی‌رسد؛ در مقابل معارف مبتنی‌بر نظری خیلی دقیق نیستند، انسان‌های گوناگون با فرهنگ و جغرافیای مختلف می‌توانند یکدیگر را قبول نداشته باشند و علم اقتصاد از جمله آن‌هاست. علم اقتصاد در یک جامعه‌ای مبتنی‌بر بازار و رقابت آزاد و در جامعه دیگر مبتنی‌بر کنترل اقتصاد و منتفع کردن نیازهاست. چنین اختلافی می‌تواند منجر به جنگ و کشتار شود زیرا مفاهیم دقیقی وجود ندارد. چنین اختلافی از زمان افلاطون و ارسطو تاکنون وجود دارد.

حکومت‌داری نیز یکی دیگر از مفاهیمی است که اکنون در دنیا پیرامون آن اتفاق نظر وجود ندارد. اختلاف کشورها منجر به خشونت و کشتارها می‌شود. موزة علوم و فناوری این علوم را تشریح می‌کند. یونسکو به‌دلیل اهمیت این موضوع سال 2022 را سال علوم‌پایه نام‌گذاری کرد. موزة علم و فناوری نیز در این راستا در فهماندن این علوم آزمایشگاهی و مشاهده می‌تواند نقش اساسی ایفا کند. متأسفانه در مدارس پرسش‌گری را به دانش‌آموزان آموزش نمی‌دهیم. اگر دانش‌آموزی تنها بشنود دیگر جستجوگر و محقق بار نمی‌آید، بنابراین باید امکانات آزمایشگاهی در اختیار ‌‌دانش‌آموزان قرار بگیرد تا امر مشاهده در جامعه گسترش پیدا کند.

دکتر الهه حجازی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

یادگیری نوآورانه و مادام‌العمر نیاز به حمایت اجتماعی نهادهایی مانند موزۀ علوم و فناوری دارد

رازی دانشمند، پزشک، شیمی‌دان و فیلسوف بسیار بزرگ بود و به‌علت کشف الکل و نوآوری‌اش شهرت یافت. او بارها مواد مختلف را با یکدیگر ترکیب کرد تا زخم بیمارانش را درمان کند. رازی پزشک حساسی بود که نیاز جامعه را در اولویت کاری خود قرار داده بود. او به دانسته‌های قدیمی خود بسنده نکرده بود و اصول و قوانین قدیمی را بازتولید کرده و مسئله جدیدی ابداع کرده بود. او به دنبال آرمان‌ها و انتظارات جدید خود بود و همواره تولید علم می‌کرد. بنابراین او یک یادگیرندة حساس و مادام‌العمر بود.

ما اکنون از زمان رازی فاصله زیادی داریم و در دوران پسامدرن به‌سر می‌بریم. دورانی که اطلاعات و دانش به‌سرعت تغییر پیدا می‌کند و فناوری‌های نوین و هوش مصنوعی حضور پررنگی دارند؛ از این‌رو باید به‌دنبال تجربه‌های جدید باشیم. برای کسب این تجربه‌ها نیاز به مهارت تفکر انتقادی، خلاقیت، حل مسئله، سواد دیجیتالی و مسئولیت اجتماعی داریم.

در چنین بافت جهانی، یادگیری نوآورانه ضروری است. یادگیری که مادام‌العمر باشد. مسئله یادگیری نوآورانه و مادام‌العمر در روانشناسی رویکردهای متفاوتی دارد و سازندگی اجتماعی را در پی دارد. همة ما از بدو تولد، وارد دوران اجتماعی شد‌ه‌ایم و یادگیری اولیة ما در این جامعه شکل می‌گیرد اما این نوع یادگیری در دوران بزرگسالی به‌کار نمی‌آید و افراد بسیاری نسبت به آموزش‌های سنتی مقاومت می‌کنند.

بسیاری از فرهنگ‌ها ساختار منعطفی پیرامون این مسئله ندارند در حالی‌که فرهنگ و یادگیری رابطه بسیار مستقیمی با یکدیگر دارد. در ساختار غیرمنعطف تنها به توسعة دانش پرداخته می‌شود. نهایتاً افراد باید کار اجرایی و عملی فرا بگیرند و تولید دانش اهمیت ندارد. در ساختارهای آموزشی و نهادهای آموزشی که چنین ساختارهایی وجود دارد، عامل بازدارنده است. زیرا انسان قرن ۲۱ با اتفاقات و عناوین جدیدی روبه‌رو است. امروزه بحث جهانی شدن مطرح است و فرهنگ‌ها به یکدیگر نزدیک شده‌اند. امروزه چین به دانش‌آموزان خود زبان انگلیسی یاد می‌دهد زیرا می‌خواهد اقتصاد جهان را در دست بگیرد؛ بنابراین ما نیز باید در دنیای مدرن به سمت یادگیری نوآورانه پیش برویم.

یادگیری‌های نوآورانه نیاز به حمایت اجتماعی دارد. در این بین نقش انجمن ترویج علم و موزة علم و فناوری به‌عنوان متولیان ترویج علم بسیار اهمیت دارد. این نهادها باید به بهبود فرایند ذهنی ‌‌دانش‌آموزان کمک کنند. موزة علم و فناوری مانند ابزاری است که باید ‌‌دانش‌آموزان را به سمت یادگیری نوآورانه هدایت کند. این نهاد به‌عنوان ابزار ترویج علم، نباید دانش‌آموزان و دانشجویان را هدایت کند بلکه باید میانسالان و بزرگسالان را نیز در ارتقای توانمندی‌های ذهنی‌شان کمک کند.

سیدمحمد بهشتی، رئیس سابق پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری

موزۀ علم و فناوری می‌تواند تصرف جوهری و توانمندی‌های ذاتی ایران را از فراموشی نجات دهد

مهم‌ترین رسالت موزۀ علم و فناوری مانند هر موزة دیگری، یادآوری و تذکر است؛ تذکر نسبت به مسئله‌ای که دچار نسیان و فراموشی شده‌ایم. ما متأسفانه در حوزة علم و فناوری دچار اوتیسم شد‌ه‌ایم و ارتباط‌مان با محیط قطع است. گوشی‌های هوشمند محصول سه طبع فرهنگی اروپای شمالی، آمریکا و جنوب شرقی آسیاست. اگر کشور چین نبود اکنون این گوشی‌ها به قیمت ارزان تکثیر پیدا نمی‌کرد و به‌دست ما نمی‌رسید. این نقشی است که کشور چین ایفاء می‌کند.

ایران دارای نقشی است که جایگزینی برای آن وجود ندارد. تصرف ایران جوهری است. اهلی شدن حیوان مانند اسب در ایران انجام شده است. اگر سفال وجود نداشت، نمی‌توانستیم غذا درست کنیم. ساخت سفال به ما اجازه داد تا آتش را مدیریت کنیم. ایران مهد تحقیق و توسعة میراث فرهنگی جهان است. مفرغ و پیوندزدن درختان برای نخستین‌بار در ایران ابداع شد‌. ما این توانمندی‌ها را فراموش کرد‌ه‌ایم، در حالی‌که باید به نسل‌های جدید یادآوری کنیم.

موزة علم و فناوری می‌تواند ما را از این اوتیسم نجات دهد و باعث شود به ظرفیت و توانمندی‌های ذاتی خودمان توجه ‌بیش‌تری کنیم. آثار هنری تنها محصولی است که ما می‌توانیم به دنیا عرضه کنیم. هیچ روستایی در گذشته پیدا نمی‌شد که نتواند مسائل و مشکلات خودش را حل‌وفصل کند. حفر ۴۰۰ هزار رشته قنات بدون این‌که اشتباهی در ساخت آن وجود داشته باشد و آشپزی ایرانی از جمله ابداعاتی است که در هیچ کجای دنیا یافت نمی‌شود.

دکتر حجت‌اله ایوبی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

امروزه در نظام‌های آموزشی جهان، ‌‌دانش‌آموزان برای فراگیری علم به موزه‌های علم و فناوری می‌روند

به عقیدة دورکیم علوم انسانی نیز مانند علوم دقیق قابل مشاهده است زیرا سنت‌ها شیء محسوب می‌شوند که جلوی ارادة ما را می‌گیرند. سنت‌ها باعث می‌شوند هرگونه که مایل هستیم در جمع حاضر نشویم.

طی دو قرن گذشته، پدیده‌های اجتماعی و علوم اجتماعی شیء‌انگاری شدند که اراده‌شان را بر بشر تحمیل کردند. پدیدة اجتماعی خلق شدند تا امور انسان‌ها سامان پیدا کنند، به‌عنوان مثال در حوزة اجتماعی دیوان‌سالاری، انجمن‌ها، احزاب، طبقة کارگری شکل گرفت تا به مردم خدمت کنند اما بشر برده همان اهداف شد. مارکس طبقة کارگری را ایجاد کرد. سپس این طبقه برای اعتلای کارگران اهدافی پیدا کرد و چه بسا کارگران زیادی در این راه کشته شدند. بشر، ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم را خلق کرد تا طبق آن چارچوب اهداف پدیدة اجتماعی را دنبال کند اما میلیون‌ها نفر در تحقق این آرمان کشته شدند.

امروزه انسان‌ها بر اثر نقشی که جامعه تعیین کرده است مانند بازیگران نقش‌آفرینی می‌کنند. انسان‌های امروز کنشگران فعالی هستند. آن‌ها به دنبال سود مالی و معنوی هستند از این‌رو فهم تحولات اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است اما در کشور ما برخی از عاملان اجتماعی، بسیاری از مسائل را نمی‌پذیرند. از سوی دیگر اکنون جامعة امروزی به دنبال دریافت پیام‌های کوتاه و تصویری است. جوانان دیگر حوصله کتاب خواندن ندارند و با روی کار آمدن فناوری، ارتباط جامعة علمی و عالمان علمی با مردم کم‌رنگ‌تر شده و شکاف و تفاوت گفتمان ایجاد شده است؛ بنابراین زبان مشترک این دو میدان با یکدیگر تفاوت پیدا کرده است.

یونسکو اخیراً با مردمی‌کردن علم، زبان این دو میدان و دو طایفه را پی‌گیری می‌کند. یکی از رسالت‌های موزه‌های علم و فناوری نیز این است که علم را ترویج و مرز این ادبیات ناملموس را کم‌تر کند. امروزه در اهداف نظام‌های آموزشی جهان، ‌‌دانش‌آموزان برای فراگیری علم به موزه‌های علم و فناوری می‌روند. موزة علم و فناوری ایران نیز باید این دانش را نزد ‌‌دانش‌آموزان ملموس کند.

سیداحمد غفاری قره‌باغ، عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران

تبین فرایند‌انگاری مسیر علم و پیوند میان حوزة نظری و تجربی دو هدف اصلی موزة علم و فناوری است

دو هدف اصلی برای موزة علم و فناوری متصور است که باید برنامه‌ریزی‌های دقیق و مناسبی پیرامون آن انجام شود. نخست، درست تبین‌کردن فرایند‌انگاری مسیر علم است. ابن‌سینا معتقد است یادگیری بر اساس فعالیت یادگیران شکل می‌گیرد نه بر اساس انفعال ‌‌دانش‌آموزان. بنابراین ‌‌دانش‌آموزان باید در محیط فعالانه درگیر یادگیری شوند. متأسفانه این امر در سیاست‌گذاری‌های نظام آموزشی مورد غفلت قرار گرفته است. دوم، باید پیوندی میان حوزة نظری و تجربی به وجود آید. تفکیک بین دانش تجربی و غیر تجربی نیازمند گویش فلسفی است.

علوم نظری منشأ نزاع نیستند بلکه ورود غلط سیاست‌گذاران باعث نزاع می‌شود. آن چیزی که باعث نزاع می‌شود سیاست‌ورزی غلط سیاست‌مداران در حوزة علم و دانش است. سیاست‌مداران بر اساس استراتژیک خودشان تصمیم می‌گیرند چه دانشی در چه زمانی دیده شود یا نشود.

در دنیای امروز نفی تکنولوژی به ضرر انسان تلقی می‌شود از این‌رو باید رفت‌وبرگشت خوبی میان علم و فلسفه در باب گفت‌وگو انجام شود. در گفت‌وگو نباید پرهیز کرد. فارغ از برخی از سیاست‌مداران، جامعة ایرانی و مردم ایرانی گفت‌وگوپذیر هستند.

 

سیداحمد محیط‌طباطبایی، رئیس ایکوم ایران

موزه‌ها نقش حافظه بشری را دارند و موزه‌های علم و فناوری می‌توانند جریان علم را از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر منتقل کنند

تعریف موزه به‌طور مداوم درحال تغییر است. برخی از پدیده‌ها پس از جنگ جهانی دوم در شکل جدید به‌وجود آمدند و نتایج جنگ هستند. موزه یک اصل است و تعریف‌های آن خیلی دقیق نیست و براساس نیازهای بشری است.

دانشگاه‌ها، پارک‌های علم و فناوری و موزه‌های علم و فناوری در ترویج علم نقش دارند، حال پرسش «تفاوت نقش موزه‌ها با دانشگاه‌ها و پارک‌های علم و فناوری در ترویج علم» مطرح می‌شود. موزه‌ها یک نگاه به جامعه دارند و آن نگاه موزه‌ای است. این‌طور مطرح می‌شود که ما در موزه‌ها به گذشته فکر می‌کنیم، درحالی‌که چنین مسئله‌ای وجود ندارد و ما به آینده می‌اندیشیم؛ به‌عبارت دیگر می‌توان گفت ما گذشته را برای آینده می‌خواهیم و می‌خواهیم اطلاعات گذشته را برای آینده داشته باشیم.

بشر به دنبال این بود که تمام اطلاعات را به‌صورت یک‌جا جمع‌آوری کند، بشر با کمک هوش مصنوعی می‌تواند تمام داده‌ها را در کنار یکدیگر داشته باشد. من بر این باور هستم که موزه‌ها نقش حافظة بشری را دارند و موزه‌های علم و فناوری می‌توانند جریان علم را از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر منتقل کنند. این موضوع در چرخة علمی هم تأثیر دارد؛ یونان در برهه‌ای از زمان مرجع علمی بود اما ایران عصر اشکانی به جایگاه مهمی در عرصه فلسفه دست یافت. پس از سقوط اشکانی، تحول اسلامی شکل گرفت و دانشمندان بزرگی چون ابن‌سینا و فارابی ظهور کردند که به‌ترتیب خود را جانشین ارسطو و افلاطون می‌دانستند. علم در دوران جنگ‌های صلیبی نیز نقل مکان کرد.

دربارة نقش موزه‌ها در عرصه آموزش، باید بگویم که موزه‌ها می‌توانند نقش آموزش مادری داشته باشند یعنی این‌که آموزه‌ها را به نسل آینده منتقل کنند. موزه‌های علم و فناوری می‌توانند علم را به نسل آینده منتقل کنند و آنچه مورد نیاز نسل آینده است، می‌تواند از طریق موزة علم منتقل شود.

 

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + هفده =