چهل و هفتمین نشست آنلاین ترویجی علم همزمان با نهمین هفته ترویج علم به میزبانی سرکار خانم دکتر قدیمی و با حضور آقایان محیط طباطبایی، رئیس ایکوم ایران و دکتر سیف اله جلیلی، رئیس موزه ملی علوم و فناوری ایران با موضوع « موزهها و ترویج علم) روز ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۹ از ساعت ۱۱ الی ۱۲ برگزار شد. در این جلسه دکتر جلیلی، به دلیل بروز مشکل فنی در ارتباط نتوانستند در جلسه مذکورحضور یابند.
در ادامه گفتگوی آقای محیط طباطبایی را با خانم دکتر قدیمی میخوانیم:
لطفا تعریفی از ایکوم و موزهها و ترویج علم از دید ایکوم را مطرح بفرمایید.
ایکوم نهادی است پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۶ در پاریس تشکیل میشود، تشکیل آن هم به دلیل صدماتی که به میراث فرهنگی در زمان جنگ جهانی دوم وارد شده بود. ایکوم یک نهاد غیر دولتی است و هدفش آن است که بتواند از موزهها حمایت کند. در کشورهای مختلف این نهاد تشکیل شد و به گسترش و ترویج این نهاد فرهنگی اهتمام دارد. در طی ۷۲ سال تعریف موزه تغییر کرده است و مخاطبان بیشتری را به خود جلب کرده است. موزه از یک موسسه که میراث فرهنگی را به نمایش میگذاشت به حمایت از اندیشه انسانی رسیده است. یعنی علم و دانش هم یکی از این موضوعات است که در موزههای علوم مورد توجه قرار گرفته است. آنچه بشر یافته است را به نمایش بگذارد و به مخاطب منتقل کند. همه موزهها حتی موزههای هنر هم در واقع مخلوقات دست بشر و دانش بشر را به نمایش میگذارند که معرف زندگی انسان در زمان های مختلف است. مثل موزه لباس که لباس در دوران ها و مکان های مختلف یا موزه پزشکی که موضوع سلامت و پزشکی در زمان های مختلف را نمایش میدهد. موزه علم و فناوری به سیر تحول علم بشر میپردازد. موضوع علم و دانایی دو چیز است. ممکن است فردی علم را کسب کند اما دانایی این علم و رابطه این علم با محیط را نداند. دانش بشری در کشت و آبیاری در رابطه با سرزمین وجود دارد و ممکن است این موضوع در آموزش علمی مورد توجه قرار نگیرد. این جا فرق علم و دانایی مطرح میشود. انسان از طریق حافظه است که میتواند دانش را از نسل قبلی دریافت کند و به نسل بعدی منتقل کند. موزهها نقش حافظه بشری را بر عهده دارند. با توجه به این که اکثر مخاطبان موزه را نوجوانان تشکیل میدهند این فرهنگ و دانش میتواند از طریق موزه منتقل شود و این نوعی آموزش غیر رسمی است و موزهها در ترویج دانش و دانایی بشری نقش دارند . موزهها دیگر تنها نگهدارنده اشیا نیستند و مخاطب به مهمترین عنصر در موزه تبدیل شده است. هدف موزه آگاهسازی مخاطب و آموزش دهنده به صورت تعاملی است. از شی ء محور بودن به مخاطب محور بودن و روایی شدن رفته است و اشیا و اندیشه تاریخی به مخاطب منتقل میشود. مثل آن چه در موزه علوم ایران میبینیم که یخچالها یا قنات یا آسباد و دیگر فناوریهای بومی را نمایش میدهند و تعامل مخاطب با آنها و مخاطب با اندیشهها و دانش نیاکان خود آشنا میشود. ما در طول تاریخ به سوالات سرزمینی خود جواب هایی دادهایم و فناوری های جدید میتوانند آن سوالات را با مصالح و فناوری جدید پاسخ بهتری دهند. رشد علم را با جامعهای که از آن بهره برداری میکند هدایت میکنیم. آن چه میتواند پاسخ های گذشتگان را به سوالات سرزمینی مان نمایش دهند همین موزه علوم و فناوری است. دانش آموز و دانشجو باید یاد بگیرد که چگونه دانش جدید را با مسائل سرزمینی خود مهندسی کند. یعنی یک مهندسی ایرانی متعلق به سرزمین ایران. نسل جدید موزهها به این نوع نگاه تأسی میکنند و موزه بر اساس شکل روایی و روایت محور تشکیل میدهند و به ویژه شکل تعاملی آن. جدای از این، موزهها علاوه بر این که باید شکل مفرح داشته باشند باید آموزش غیر رسمی را هم منتقل کنند. موزهها عالیترین شاخص فرهنگی یک کشور است. و میزان اهمیتی که در یک کشور به موزه داده میشود نشان دهنده سطح فرهنگی کشور است. اکنون اکثر موسسات آموزشی ، کارخانه ها، ورزشگاه ها و باشگاه ها به دنبال ایجاد یک موزه برای خود هستند تا میراث خود را به نسل جدید منتقل کنند و جایگاه خود را در گذشته نشان دهند تا مسیر آینده را بهتر ببینند. موزه در یونان باستان مکان یادآوری نامیده میشد.
چکونه میتوان گذشته را به آینده ارتباط و اتصال داد؟
کسی که به خوبی میداند چگونه یک فرمول ریاضی به وجود آمد یا هندسه چگونه ایجاد شده میتواند پله قبلی را شناخته و پله بعدی را بسازد. قدم قبلی را شناخته و قدم بعدی را بر میدارد. موزه در واقع آن چیزی را که معرفی میکند به مخاطب منتقل میکند مثلا مخاطب با روش مردم ایران با موضوع آب و این که آن ها چگونه برخورد میکردند آشنا میشود و به این سوال میرسد که اکنون چگونه میتوانیم با مصالح جدید این شیوه برخورد با آب را در عصر کنونی یا آینده به کار بگیریم. کسی که گذشته برایش مهم نباشد یا میراث برایش مهم نباشد آینده ای هم برایش مهم نخواهد بود. به طور خلاصه موزههای وظیفه اشان این است که آینده بهتری را برای بشر فراهم کنند. اکنون در عصر کرونا، اگر موزه ای به مسئله اپیدمی میپرداخت و مردم با اپیدمی از نزدیک آشنا بودند قطعا برخورد ما با کرونا سریع تر و کم آسیب تر بود. مثلا اگر در موزه با رفتار مردم در برخورد با آنفولانزای دهه دوم قرن بیستم آشنا بودند شاید رفتار بهتری داشتند. نگاه موزه ای داشتن این گونه است که اگر مثلا مسیر اتوبان زنجان را که خیلی زود یخبندان میشود و موجب حادثه میشود را میشناختیم یا با تاریخش آشنا بودیم خطای کمتری میداشتیم و شاید مسیر دیگری را انتخاب میکردیم.
گذشته چراغ راه آینده است. ما اکنون موزه اپیدمی نداریم و خوب است که یک موزه اپیدمی در موزه پزشکی داشته باشیم. چرا موزههای ایران سهمی در تولید علم ایفا نمیکنند؟
موزه علم گذشته علم را جمع آوری میکنند و نمایش میدهند و از این طریق میتوانند به تولید علم کمک کنند. بخشی از آموزش پزشکی باید در موزه پزشکی انجام شود تا ارتباط گذشته و آینده حفظ شود. آموزش و پرورش باید به موضوع موزه در آموزش توجه خاص کند. و این حضور مثلا ۲ ساعته در موزه به عنوان بخشی از آموزش در نظر گرفته شود و دانش آموزان از بازدید خود گزارش دهند.
یعنی موزهها باید در آموزش نقش داشته باشند. مثالهایی هم در این زمینه است. برای مثال موزه ایران باستان یا موزه ملی با دانشکدههای باستانشناسی ارتباط داشتند و دانشجویان بخشی از آموزش خود را یا محصول آموزش خود را در این موزه میدیدند. یا بخشی از آموزش در رشته پزشکی در موزه پزشکی برگزار شود تا دانشجویان با میراث پژشکی کشور هم آشنا شوند. در برنامههای درسی هم باید موزهها و میراث فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. مثلا در آموزش حرف م موزه نوشته شود. یا در تزیین اتاق به جای موکت فرش باشد کتاب های گلستان و بوستان و نهج البلاغه در قفسه باشد و اسمشان دیده شود، یا در نوشتن مسجد تصویر یک مسجد مشخص مثل مسجد شیخ لطفالله آورده شود.
در سال های اخیر نهاد موزههای دانشگاهی در حال شکل گیری است. موزه علوم و فناوری هم در حال تدوین تاریخ علم است و دانشجویان و دانشآموزان باید در این زمینه در موزه آموزش ببینند.
موزه علوم و فناوری با برگزاری موزههای سیار باعث گسترش و ترویج دانش در سطح جامعه است. مثلا در ایستگاه مترو ولیعصر یک نمایشگاه سیار برگزار کردند که هزاران نفر از آن بازدید کردند. وزارت علوم در قالب برنامه درسی و غیر درسی باید بازدید از موزه را به عنوان مرکز فعالیت و آموزش قرار دهد. موزه ملی ایران برنامه بازدید هدفمند را تدارک دید که مثلا دوره هخامنشی را در کتاب میخواندند و در موزه با آن بیشتر آشنا میشدند و گزارش مینوشتند. یا مثلا برخورد مردم ایران با موضوع آب که میتوان مسائل محیط زیستی را هم آموزش داد. یا چگونه میتوانستیم از محیط خودمان حمایت کنیم. یعنی در موزه ببینیم که مسائل محیطی را مردم چگونه با آن برخورد میکردند، با درخت چه رابطه ای داشتند و درخت چه تقدسی داشت. این ها را موزه باید آموزش دهد. چرا ما باید اکنون درختها را قطع کنیم و مزرعه و ساختمان کنیم. این ها را بچهها و جوانان باید در موزه بیاموزند. موزهها برای آینده هستند نه فقط معرفی گذشته. یکی از این نهادها که میتواند این کار را بکند موزه علوم و فناوری است و امیدواریم در فضای منطقه عباس آباد شهر تهران که موزه علوم در حال ساخت آن است این موزه بتواند به وظایفش بهتر عمل کند. یکی از چیزهایی که باید به جوانان آموزش داده شود و استفاده کند هوش مصنوعی و ارتباطات است که باید در همین موزه علوم آموزش داده شود و استفاده از همین وسایل ارتباطی است که میتواند موزهها استفاده کنند و موزه را به خانه های مردم ببرند. موزه علوم میتواند تلاش های بشر در گذشته برای برخورد با مشکلات یا بیماری ها مثل همین بیماری کرونا را به نمایش بگذارد.
جمعبندی نشست:
موزه باید در حوزه ترویج در شکل غیر رسمی اش عمل کند. موزهها آنچه در مراکز علمی کشف میشود و کار میشود را در اختیار مخاطب قرار میدهد. بخصوص موزه علوم که باید به این مسئله توجه ویژه کند. همه مراکز آموزشی از آموزش و پرورش و دانشگاهها، موزهها را به عنوان زمینهای برای آموزش در نظر بگیرند. در ایکوم موزههای دانشگاهی در یک بخش و موزههای علوم در یک بخش دیگر قرار میگیرند. اما این ها با هم ارتباط دارند مثلا موزه علوم در ایجاد موزه دانشگاه اردبیل همکاری کرد. موزههای دانشگاهی هم فعال هستند. تاریخچه خودشان را موزه میکنند یا یک موضوع را به عنوان موزه طراحی میکنند یا محصولات یک استاد را به صورت موزه در میآورند. موزه ملی علوم بسیار فعال بوده اما فضا و مکان مناسبی برای وظایف خود در اختیار نداشته که انشالله سال آینده شاهد فعالیت بیشتر این موزه باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید